هنر رزمی هالا یک ورزش رزمی ایرانی می باشد که توسط استاد اسماعیل ملک جهانی بنیان گذاری شده است.
ابداع هالا از سال 1357 تا اوایل 1359 طول کشید وبلا فاصله از اوایل سال 59 به جامعه رزمی ارایه گردید و تدریس آن برای اولین بار در تبریز آغاز شد وبا جذب هزاران نفر عضو در تاریخ 20/12/1379 به عنوان یک رشته مستقل در سراسر کشور از طرف فدراسیون ورزشهای رزمی به رسمیت شناخته شد.
لباس این سبک رزمی به رنگ سیاه با نوارهای آبی در قسمت ساق پا و مچ دست و جلوی سینه پیراهن میباشد.
دفترمرکزی این سبک در شهر تبریز می باشد.این سبک در بسیاری ازاستانهای کشور فعال بوده(در شهرهایی مانند تهران،اصفهان، کرج،آذربایجان غربی و شرقی و... ) وعلاوه بر آن این سبک از مرزها گذشته و به بیش از 16 کشور جهان راه یافته و درچند کشورها تدریس می شود که از فعال ترین آنها،فنلاند،ترکیه،روسیه و ..... را میتوان نام برد
« بهره گیری از دو واژه “ها” و “لا” در هالا بر اساس فرهنگ ایرانی و مبانی اعتقادی و فلسفی و زبان شناسی ملی بوده که به تبیین آن مینشینیم،
بنده تابعیت ایرانی دارم و متولد اهر و ساکن تبریز هستم و اسم کوچک بنده یک کلمه عبری است و شهرتم عربی فارسیست و نام و شهرت اکثر ایرانیان و آذربایجانیان نیز عربیست و اندکی نیز فارسی بوده و زبان های دیگر هم به ندرت دیده می شود بسیاری از کلمات عربی وارد زبان فارسی شده و طوری جا افتاده اند که نمی توان آنها را از زبان فارسی جدا کرد به ناچار جزو زبان فارسی محسوب می شوند و همین طور کلمات عربی و فارسی در زبان ما آذربایجانی ها چنین نقشی دارند. خط و خطوط فارسی نیز صد در صد در آذربایجان متداول است. فارسی کنونی با واژگان خارجی آن بر اساس فارسی دری و پهلوی است که آن نیز بر گرفته از فارسی باستان است که همان سانسکریت می باشد. سانسکریت و زبان فارسی باستان دو زبان دو قلو هستند که در هند سانسکریت و در ایران فارسی باستان خوانده می شود در ارتباط با زبان این واقعیت فرهنگ ماست که باید خوب بشناسیم.
با این مقدمه از “لا” شروع می کنیم واژه “لا” در “هالا” که مخفف “لا اله الا الله” می باشد جزو زبان ها، لهجه ها و گویش های هر شهر و روستای دور و نزدیک در ایران است و پایه فرهنگ اعتقادی و ملی ماست و در بین مردم مصطلح تر از هر واژه و جمله زبان های ایرانی می باشد پس مال ماست و هویت ماست “لا” اندیشه هنر ماست، “لا” همه چیز ماست و بالاترین مفهوم معنوی و درونیست که انسان را به اوج عالم معنا و کشف گوهر انسانیت نائل می کند. بنابراین”هالا” به “لا”مزین شده و مفهوم فلسفی آن ایمان و انسانیت است ولی واژه “ها” از کدامین عرصه فرهنگی و هویتی ما اینچنین در “هالا” جولان می کند؟
خورشید نماد یگانه از طبیعت است که مظهر انرژی، روشنی و قدرت می باشد اهر که زادگاه بنده است از ریشه “هر” و “هور” که آن هم از ریشه “ها” در زبان فارسی باستان گرفته شده به معنی خورشید می باشد و “ها” در زبان سانسکریت که معادل فارسی باستان است نیز خورشید معنی می دهد. این امر کفایت می کند که بپذیریم “ها” بیانگر هویت ملی و میهنی ماست چون ریشه لغوی شهر بنده است و مال ایران می باشد. واژه “هالا” در باطن خود عشق به ایران و ایمان الهی را نهفته دارد و بر پایه فرهنگ و هویت ایرانی و فلسفی الهی بنیان گذاشته شده انتخاب اصطلاح “هالا” برای نامگذاری این سبک یک موهبت بزرگ الهی برای من بوده و اگر هزار بار هم به سی و چند سال قبل برگردم باز همان نام را انتخاب می کنم.
“هالا” برخاسته از آذربایجان و ایران است ولی ما در صددیم آن را به جهانیان هدیه بدهیم؛ ولی چرا در “هالا” خورشید مظهر انرژی و قدرت مطرح شده در حالی که ستارگان فوق العاده بزرگتر از خورشید در کهکشان ها هستند؟ با عنایت به این که بشر فقط در زمین سکنی گزیده و تمام پیغمبران از آدم تا خاتم در زمین زندگی کرده اند، در زمین مبعوث شده اند، در زمین به رسالت آسمانی خود پرداخته اند و در زمین جسمشان به خاک سپرده شده است. پس نتیجه میگیریم اشرف مخلوقات و انسان کامل فقط در زمین بوده و هست. ولی آیا بدون خورشید می توانست حیاتی در زمین وجود داشته باشد؟ یقینا جواب منفیست و وقتی حیاتی نباشد دیگر بشری نیست و وقتی بشری نباشد انسان کاملی نیست که تجلی کامل خدا باشد و بدون انسان کامل، جهان هستی خلق نمی شد و خدا هیچ جلوه ای نداشت، پس نه تنها خورشید مظهر انرژی، روشنی و قدرت است بلکه بدون آن اصلا جهان هستی وجود نداشت.
به خاطر همین است که خدا به خورشید قسم یاد می کند و کلمه خورشید را ۳۳ بار تکرار می کند بر این اساس هالا دارای ۳۳فرم اصلیست و به جای دان در درجات بالای مشکی از عنوان ستاره استفاده می شود بدین گونه است که خورشید در بطن “هالا” جای گرفته و مفاهیم عمیق فلسفی،فرهنگی و ملی را بازگو می کند.
“ها” و “لا” در پیدا از هم تمیز و در نهان در یک اتحاد ناگسستنی ممزوجند. انوار حقیقت هستی در باطن اندر باطن انسان مأواى گزیده که باریافتگان آن را از مکمن غیب به ظهور و شهود می رسانند. خورشید پر بارترین واژه ای است که سیطره مفهومش از خاک تا افلاک و از ملک تا ملکوت است و انوار متکثر آن از یک منشا می باشد و “لا” کاملترین پیام معنوی و نقطه فراز خورشید حقیقت است. در بین تمامی طریقت ها هیچ پیامی به اندازه “لا” در کشف عالم درون موثر نبوده پیام خورشید در “ها” نیل به اوج شکوفائی اعجاب آور تن، غواصی در اعماق عقل و فکر و شاهبازی در سپهر بیکران روح که لاجرم به “لا” پیوند جاودانه می خورد و پژواک حقیقی “لا” بعد از گذر از عالم شناخت و کلام فقط در کردار و عمل، خلاقیت و نهایتا انسانیت تحقق پیدا می کند و غیر آن سقوط در ورطه اوهام و خیالات و خرافات و یا گرفتاری در گرداب قیل و قال است که بسیاری از عارف نمایان گزافه گوی و صورت بینان بی سیرت و معانی ناشناسان الفاظ دان از این قسم هستند و به غیر از افراد معدودی که گوهر انسانی و الهی را کشف و نوری از الوهیت را هویدا می سازند، بقیه در آن ورطه ها و گرداب ها مدفون می شوند
در پایان لازم به یادآوریست که قدرت مفهوم فلسفی “ها” و انسانیت مفهوم فلسفی “لا” می باشد که آرامش روحی حاصل اتحاد آن ها می باشد پس قدرت، انسانیت و آرامش مفاهیم فلسفی “هالا” هستند که در مبحث فلسفه ی “هالا” مشروحآ به آن سه پرداخته ایم. »
« مشاهده نقصهای فکری و تکنیکی سبکهای موجود و سوءاستفاده های اشخاص ، ایجاد یک سبک و شیوه کلی ، کامل و مستقل و با بار فکری و تکنیکی سالم را ضروری می نمود . البته این به معنی بی ارزش بودن سبکهای موجود نیست زیرا هر سبکی جایگاه خاص خود را دارد که باید آن را شناخت و به تحلیل آن پرداخت ولی آنچه باعث قانع نشدن من شد توجه سایر سبکها تنها به بخشی از تواناییهاست . برای مثال یکی به انضباط افراطی حرکات اولیه اهمیت می دهد و دیگری فقط به حرکات پا ، سومی به حرکات دست یا مشت ، چهارمی به شکل گیری و حرکات آکروباتیک ، پنجمی به حرکات درگیری ششمی به رقص رزمی ، هفتمی حرکاتش بیشتر بر محور درمان و تمرکز فکر می چرخد تا هنر رزمی و الی آخر ارائه یک سبک شرایط ذیل را طلب می کند
۱- شناخت لازم تن آدمی
۲- آگاهی لازم فنی
۳- کارآیی چشم گیر فیزیکی و تکنیکی در ارتباط با آرمانهای عملی سبک
۴- درک لازم از هنرهای رزمی
۵- ذوق هنری و هماهنگی روحی
۶- آگاهی های فکری و فلسفی
۷- دارا بودن تئوری فلسفی و اهداف
و علاوه بر اینها برای پیاده کردن آن در جامعه دارا بودن شرایط لازم اخلاقی ، اجتماعی و اقتصادی ، جامعه شناسی و روانشناسی نیز ضروری است و چنین بود که با عنایت به موارد فوق الذکر و به یاری خدا برای انجام این کار خطیر مصمم شدم و ابتکارات، تجربیات شخصی و معلومات تئوری خود را شکل نوینی دادم و سیستم مستقل،کامل و پیشرفته ای با دامنه تکنیکی وسیع و با ابعاد مختلف رزمی به نام هالا بوجود آوردم تا بطور اصولی قابلیتهای متفاوتی را همزمان در هنرجویان رشد دهد و مهارتهای ایده آلی را از هنر رزمی به صحنه درآورد
هالا شامل برجسته ترین تعلیمات دست و پا، نرمی و سختی، قدرتی و سرعتی، داخلی و خارجی، تعادلی و تحرکی، انعطافی و استقامتی، دفاع شخصی و فنون درگیری، کاربرد انواع سلاح های سرد و روش مبارزه واقعی است
بدین ترتیب به تکامل رساندن هنر رزمی و جمع کردن چند بعد رزمی در یک سبک که یکی از اهداف سه گانه من در بوجود آوردن هالا بود عملی شد. چنانچه واضح است ابداع و ارائه سبک از هنری کاملاً قابل توجیه است و یک امتیاز بزرگ برای هنرمند محسوب می شود هنر کوششی است برای رسیدن به آنچه که نیست ولی باید باشد و تقلیدی است از طبیعت که روح هنرمند در آن تزریق شده است در هنر آفرینندگی، فردیت و ویژگی جزو اصول ذاتی است. هنرمند بدون برخورداری از اصول یاد شده هرگز کامل نمی شود. وقتی در هنرمند این اصول هنری اوج گرفت سبک و شیوه خاص زائیده می شود. البته باید این شیوه از قواعد و مقررات ویژه هنری و تکنیکی برخوردار بوده و از یافته های علمی نیز بهره جوید و آن زمان کامل شود که از جنبه های فکری و فلسفی درستی برخوردار باشد. هنر رزمی نیز از این قواعد پیروی می کند
اهداف فکری، فلسفی، فرهنگی و الهی و مبارزه با تهاجمات فرهنگی، استعمار، استثمار در ارتباط با هنرهای رزمی، یکی دیگر از اهداف سه گانه در ارائه هالا بود
روشن است که در دهه های اخیر ژاپن، چین، کره و … در کنار صدور ورزشهای رزمی به کشورهای مختلف، بخصوص ایران اسلامی دست به یک تهاجم فرهنگی بسیار مؤثر زده اند که در پوشش هنر رزمی آن را عملی می سازند
اینها نخست با انواع تبلیغات فریبنده ورزش رزمی خود را که فرسنگها از هنر رزمی واقعی عقب است وارد کشورها می کنند بعد به دنبال آن فرهنگ و اندیشه و از جمله زبان خود را که اصطلاحات حرکات را شامل می شود جا می اندازند تا همیشه در هر کلاس شعبه نام کشور صاحب سبک نیز مطرح باشد. و با برنامه ریزی های حساب شده سعی می کنند در اذهان جوانان، خود را برتر و خلاق و مبتکر و مقلدان را بی مایه و بیچارگانی از خود بیگانه و بی کفایت بنمایند تا در موقع لزوم از این خود کم بینی جوانان بهره های لازم را ببرند
تهاجم اصلی تازه این جا شروع می شود که وقتی نوجوان ما از یک مربی سبک های وارداتی (که ندانسته مأمور فرهنگی بیگانه نیز است) می پرسد یک رزمی کار چگونه باید باشد اینجاست که او ایدئولوژی و جهان بینی بیگانگان را (آن هم غلط و ناشیانه) وارد ذهن این نوجوان می کند و الگوهایی از چین ،ژاپن و کره برای آنها معرفی می نماید. این کشورها بدین ترتیب موفق به تهاجم فکری و فرهنگی شده و از خود بیگانگی و وابستگی را در جوانان ایجاد می کنند. متأسفانه مربیان داخلی ناخواسته در این کار سهیم هستند البته مربیان و مسئولین آگاه نیز در این سبکها بسیارند که سعی دارند نگذارند این وابستگی از حد ورزش فراتر رود و البته باید بگوییم آموختن علم ، دانش و هنر از دیگران بسیار ستودنی است ولی نباید استقلال ، اندیشه و فرهنگ خودی را فدای آن کرد و کارت و مدرک اهدایی دیگران را کسب علم و هنر نام نهاد و تقلید کورکورانه از دیگران را ارتباط فرهنگی سالم انگاشت و چهره ایی مترقی به خود گرفت
در شرایط کنونی با توجه به جنبه های ورزشی آن سبکها ما با وجود آنها در جامعه مخالف نیستیم بلکه خواهان شناخت همه جانبه و تعیین جایگاه آن هستیم. چنانکه غربیها نیز در این زمینه با ارائه روشهایی مثل (کیک بوکسینگ) و (فول کنتاکت )سعی در ایجاد تعادل در مقابل هنرهای رزمی شرق کردند و بلافاصله بین المللی کرده و به کشورهای دیگر صادر نمودند البته سبکهای وارداتی اعم از شرقی و غربی اساسا برنامه ای است که،آنها با اهداف فکری،فرهنگی و اقتصادی به راه انداخته و دیگران را با توجیه سلامت جامعه،کسب عناوین قهرمانی منافع شخصی وادار به هول دادن این قافله می کنند شاید این توجیهات برای افراد و کشورهای ضعیف و وابسته مورد قبول باشد ولی برای یک کشور انقلابی آرمان جوی با فرهنگ،تولید کننده بودن مهم است نه مقلد بودن. با توجه به اینکه هنرهای رزمی ارتباط پیوسته ای با اخلاق، فلسفه و مذهب دارد و پایه فلسفی هنرهای رزمی آسیا اصول حکمت مذهب بودائی، کنفوسیوسیسم و تائوئیسم است و این مکاتب در سیر تکاملی انسانی افراط و تفریط دارند به همین جهت برای دور کردن هنرجویان از این مکاتب و هدایت درست فکری و معنوی جوانان پیام الهی را در باطن هنر رزمی هالا مطرح کردم تا هنری پیشرفته با فلسفه و فرهنگ برتر و پیشرفته تری آمیخته شود و در خدمت انسانیت قرار گیرد و در کنار حفظ استقلال و موجودیت فکری و فرهنگی یک ملت شکوفایی هنری و فیزیکی والائی حاصل آید. بدین ترتیب هالا در ارتباط با تربیت بدنی میوه به ثمره رسیده ایران اسلامی است و مسئولین نباید از کنار آن بی تفاوت بگذرند
هدف سوم از ارائه هالا مطرح کردن ایران در جهان با هالا و دفاع از شخصیت، تفکر، هنر، دانش و همت ایرانی بود که توسعه، گسترش و تبلیغ آن در داخل و خارج میسر می گردد »
هر کاری مشکلاتی دارد و هر راهی سختی هایی. و هرقدر این راه ارزشمند تر باشد سختی هایش بیشتر. همان مثالی که همه می دانند: « اهمیت شنا در خلاف مسیر آب ».
مسلما برای همه ی ما پیش آمده که چیزهایی به سختی به دست آورده ایم و قدرش را دانسته ایم و چیزهایی آسان به دست آمده اند و زود از دست رفته اند. راه هالا شاید سخت باشد اما مطمئنا ارزشش را دارد. ارزش دارد برای هالا و به احترام نام استاد ملک جهانی، به خاطر شرافت خودمان و برای فرزندان فردای ایران و جهان سخت بکوشیم. اگر ورزش های سرزمین های دیگر به ایران رسیده اند، هنر ما و صدای هالای ایران نیز به گوش آنان برسد. یکی از تفاوت های راه هالاکاران واقعی با ورزشکاران دیگر سبک ها این است که آنان فقط وظیفه دارند ساک و لباس ورزشی شان را برداشته فقط برای تمرین و ارتقای درجه به باشگاه هایی که دولت همه چیزش را فراهم کرده بروند و ما غیر از لباس ورزشی تفکر، هویت و غیرتمان نیز باید همیشه همراهمان باشد تا با کمترین امکانات از هنر این سرزمین دفاع کرده و توسعه اش دهیم. توسعه سخت است آن هم در ایران. آن هم در رقابت با هجوم سبک هایی که پول، رسانه و امکانات همه را باهم دارند هر چند شاید از ورزش های رزمی فقط نامش را یدک بکشند. جایی که تخصصی وجود ندارد که به واسطه ی آن تفاوت سبک ها مشخص و راست از دروغ تشخیص داده شود و معدود متخصصان هم تعصب سبک های خودشان را داشته باشند کار هالا سخت می شود. باید هنری رزمی را که ارتقا درجه اش مستلزم تمرین بسیار و به دست آوردن مهارت های متعدد است تمرین کنند. از تلویزیون و رسانه های کشورشان که هالا متعلق به آن است مدام تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم ورزش های وارداتی را که با آب و تاب تمام پخش می شود ببینند. در مقابل مخالفان هالا پاسخ دهند. و ببینند پول بیت المالی را که خود از آن سهم دارند برای توسعه ی ورزش های دیگران هزینه می کنند نه هالای ایران. انگار شمشیری دست پسر بچه ای بدهند و دست و پای مردی را به جایی زنجیر زنند و بگویند اگر مردی رقابت کن. تصور کنید چنان مردی آنقدر مرد باشد که نه تنها در این رقابت ناسالم از بین نرود که حتی پیروز شود. آیا چنان پیروزی ارزش جنگیدن ندارد؟ یا باید از ابتدا شکست را قبول کرد و … تمام.
حرف این است و درد ما این است که ما چنان شکست خوردنی را قبول نداریم هر چند برای همگان توجیه داشته باشیم. می گوییم چرا باید مردمان و مسئولین دیگر مملکت ها بتوانند و ما مردم ایران نه؟ اگر مسئولین آن ها حمایتشان کرده اند و ما از مسئولینمان حمایت ندیده ایم؛ اگر آن ها کار گروهی بلد بودند و ماکمتر بلدیم در عوض ما هنری رزمی داریم که همه جای دنیا حرف برای گفتن دارد. از تکنیک های پیشرفته دارد تاحرکات مهیج پرنده ای، از انعطاف دارد تا بدنسازی رزمی، از ضربات دست دارد تا ضربات پا، از مبارزه دارد تا فنون درگیری، از تعادل دارد تا آکروبات، از سلاح دارد تا…. از فلسفه دارد تا عرفان، از حرکات درمانی دارد تا نیروهای درونی، از قدرت دارد تا انسانیت و تا آرامش. گاه در مقابل مرد افکن ترین مشکلات مقاومت می کنی و زمانی به چنان آرامشی می رسی که لذت همه ی دنیا به گردش نمی رسد.
برای توسعه ی هنری که آرامشی این چنین هدیه می دهد، باید مرد راه بود و باید کار گروهی بلد بود. کار گروهی یعنی اتحاد یعنی ما بودن و من نبودن و یعنی فداکاری بسیار. زمانی که دیگران دغدغه حفظ تک ریالشان را داشته باشند تو باید زندگی ات را بدهی. زمانی که دیگران خوابند تو باید بکوشی، زمانی که دیگران نشستند تو برخیزی، زمانی که دیگران در فرشند تو در عرش باشی و زمانی می رسد که دیگران مرده اند و تو زنده ای و ماندگار. این همان راز زندگی است راز زندگی جاودان.
و ما نه برای ماندگار شدن که برای کار ماندگار کردن در تلاشیم . در تلاشیم تا فرزندان فردای ایران زمین نگویند پدران ما برای ما چه کردند؟ می توانستند و نکردند. چون سخت بود نکردند. مردانگی می خواست و همت که نداشتند. می خواهیم زمانی که روحمان پرکشید و از آسمان راه هالا را دید با شرمندگی نگوییم آنکه وسط راه برید من بودم.
و من مطمئنم راه سخت، ماندگار و لذت بخش هالا به بهتربن شکل ممکن طی خواهد شد چرا که هالا مردان بسیار دارد. مردانی که از دهه ها پیش برای هالا سخت کوشیده اند و مردانی که نه هالا را فراموش می کنند و نه هالا آن ها را . مردان و زنانی که هالا به زندگی شان مفهوم می دهد: مفهوم هنر پر بار زیستن.
یکم اسفند ۹۳ مسابقات کشوری هالا در رشته ی فول بزوخم ( مبارزات آزاد رینگی ) در تبریز برگزار شد. سطح فنی مسابقات بهتر شده بود و مبارزه ی تعدادی از هالاکاران واقعا دیدنی بود. اما در هالا مسائل اخلاقی مهم تر از توان فنی نفرات است. هالاکارانی از نقاط مختلف کشور حضور داشتند که با حضورشان اراده و عشق به هنر رزمی ایران را به رخ می کشیدند؛ هالاکارانی چنان مودب و با اخلاق که زبان نمی تواند توصیفشان کند. سطح فنی چیزی است که حتی هر بی استعدادی با تلاش و پشتکار می تواند به رده های بالای آن دست پیدا کند اما ورزش و رزم و هیچ قدرتی بدون اخلاق مورد قبول نیست. دوستان تازه ای در این مسابقه پیدا کردم و پیوند دوستی با دوستان قدیمی محکم تر شد. پیشکسوتان،اساتید و داورانی از سایر شهرها حضور داشتند که هر کدام در هالا وزنه ای هستند. هریک با عشق و علاقه ی تمام گرد هم آمده بودند تا برای ورزشی که استاد هموطنشان ابداع کرده، مسابقه برگزار کنند، مسابقه ای که همه چیزش از خود هالاست و وامدار کسی نیست. بعد قهرمانی در هالا بر خلاف بعضی ورزشهای رزمی، همه ی هالا نیست. تن شاخه ای از هالاست و مسابقه بخش کوچکی از این شاخه و مبارزات آزاد رینگی تنها یکی از رشته های مسابقاتی ۱۸ گانه ی هالا. دوران قهرمانی دیر یا زود پایان خواهد پذیرفت اما دوستی ها و مسائل اخلاقی همان چیزی است که همیشه خواهد ماند. می خواهم ارزشی را عنوان کنم که در هالا مدنظر است و در هیاهوی تبلیغاتی ورزشهای رزمی جهان، در دل و جان هالاکاران جای باز کرده است. البته این هرگز نفی ارزش و جایگاه قهرمانی های دلاوران سایر سبکهای رزمی موجود نیست. فقط تلنگری است تا از زاویه ای دیگر نیز به ماجرا بیندیشیم. تمامی کشورهای صاحب سبک در دفاع از ورزشهای خود کوشیده اند. دولتها و مردمانشان، اساتید و رزمی کاران خود را حمایت کرده اند تا این ورزشها در جای جای جهان توسعه یافته اند، در این مسیر کشورهای وارد کننده ی سبکها نیز گاه بسیار بیشتر از کشورهای مبدا سرمایه گذاری و حمایت کرده اند. حتی در خود ایران در مقطعی یکی از عالی رتبه ترین مسئولین ورزش کشور حمایت کامل خود و برنامه ریزی اش را برای المپیکی کردن یکی از ورزشهای رزمی وارداتی اعلام کرده بود. در این بین مساله ی بغرنجی وجود دارد: چرا مسئولین و مردم ایران از هالا که هنر رزمی ایران است همچون سبکهای وارداتی پشتیبانی نمی کنند؟ هالا از نظر فنی نه تنها از این ورزشها کم ندارد بلکه سروگردنی بالاست. پس چرا مساله ی توسعه ی هالا که تنهاترین نقص هالاست باید تنها بر دوش خود هالاکاران باشد؟ قبول است که کاراته کاران ژاپن بیش ازمسئولین و مردم عادی از جان و مالشان مایه گذاشته اند و تکواندوکاران کره و سایر رزمی کاران سبکهای دیگر نیز. ولی مردم و مسئولین آنها هم کم حمایت نکرده اند. در ایران ما متاسفانه به قول آقای خضوعی دبیر همایش سراسری اهر شهر هالا به ورزش ایرانی هالا به اندازه ی ورزشهای غیر ایرانی بها داده نمی شود. تنها ایرادی که مخالفان هالا همیشه بر آن پا می فشارند عدم توسعه ی سراسری و جهانی هالاست و لاغیر. اما آیا این گناه هالا، استاد ملک جهانی و هالاکاران است یا تقصیر کسانی ( حداقل مسئولانی ) که باید به وظیفه ای که در قبال ورزش ایرانی داشته اند، عمل نکرده اند؟ استاد ملک جهانی بسیار فراتر از وظیفه ای که بر دوش یک بنیانگذار است عمل کرده است و بسیار فراتر از یک شهروند، هرچند شهروندی نابغه باشد و توقع از او بسیار بیشتر. ایشان برای هالایی که به قول خودشان هدیه ای است از ایران و یک ایرانی به همه ی جهانیان، از همه چیز خود گذشته است. دعوت کشورهای بسیاری را برای حضورش رد کرده است. تمام پل های پیشرفت مردم پسند را خراب کرده است و از بسیاری از موقعیت های مادی و پست و مقام ها و شهرتهای جهانی چشم پوشیده است. او خود را ندیده است، آنچه دیده است خدا بوده است و دیگران و فرزندان فردای ایران و جهان که با افتخار بیشتر و بهتر زندگی کنند. او با خدا معامله کرده و مزدش را از خدا گرفته است اما آیا ما نیز وظیفه ای در قبال ایشان و هنر رزمی ایشان نداریم؟
اما نگرش هالاکاران به مسابقات: در دنیایی که ارزشها وارونه جلوه شده اند و جالب تر اینکه بعضی از ارزش ها حماقت نامیده می شوند. فرزندان هالاکار ایران با تمام شایستگی هایی که برای کسب عناوین قهرمانی جهان دارند مثل استادشان از موقعیت های فراهم شده شان می گذرند، تا جور مسئولان را بکشند و در توسعه ی هالا بکوشند آنها بر این باورند که ارزش تلاش برای توسعه ی ورزش این کشور از مدال های رنگین جهان بیشتر است و فرداروزی که هالا به واسطه ی تلاش و اتحاد آنان جهانی شد فرزندان دیگری از این آب و خاک قهرمان جهان خواهند شد. اما این بار « قهرمان هالای جهان » که هالاکاران این نسل برای برگزار شدنش از قهرمانی خود گذشته اند.
هالا از بدو پیدایش تاکنون مسیر پرپیچ و خمی را طی کرده است. از همان روز که استاد اسماعیل ملک جهانی فرزند خلف اهریِ ایران عزیز « هنر رزمی هالا » را ابداع کرد . از همان زمانی که به تنهایی گفت : « هالا » و اکنون پس از ۳۷ سال نام زیبای هالا از جای جای ایران و حتی کشورهای دیگر جهان به زیبایی تمام شنیده می شود. پس از ابداع ، پیاده سازی در جامعه ، به رسمیت رساندن ، برگزاری مسابقات ، همایشها و فستیوال های مختلف و همه ی فعالیت های ریز و درشت دیگر ، اکنون در گامی ارزشمند ۱۵ و ۱۶ بهمن ۹۴ « تورنمنت بین المللی هالا » در تبریز برگزار می شود. امروز جمعه چهارم دی ماه ۹۴ دفتر مرکزی سبک هالای کشور شاهد حضور قهرمانانی از هالا بود که قرار است تا چهل روز دیگر با غیرت تمام هنر رزمی ایران و قدرتش را در مقابل رزمی کاران برجسته ی جهان به نمایش بگذارند. این گام ارزشمند بر استاد اسماعیل ملک جهانی ، جامعه ی هالا و مردمان خوب ایران ، آذربایجان ، ارسباران و اهر مبارک باد. یقینا نام پرمعنا و ارزشمند هالا از جای جای جهان شنیده خواهد شد. استاد ملک جهانی پایه گذار هالا در جهان ، همه ی پازل های توسعه ی هالا را چنان به درستی چیده اند که به زودی شاهد اتفاقات برجسته ی دیگر در هالا خواهیم بود.
گفتنی است ۴ نفر از قهرمانان اهری هالا در لیست اولیه ی دعوت شدگان جهت حضور در اردوی تیم منتخب هالا قرار گرفته اند.
سایت رسمی هالا و هوراند اینجا است برای ورود به سایت هالا وهرواند کلیک کنید اینجا هالا است هالا اینجاست کلیک کنید وبسایت رسمی هالا هوراند شهرستان هوراند
hala.halahorand.razmihala.haala.هالا.هنر رزمی هالا. هالا ملک جهانی.ایران مهد هالای جهان.ملک جهانی.استاد ملک جهانی.باشگاه رزمی هالا و هوراند.هالا هنر رمزی ایارنی است . هالا بترترین هنر رزمی
هنر رزمی هــالا بر پایه فلسفه و اصول دین مبین اسلام و هماهنگ با فرهنگ و جامعه ایرانی توسط استاد اسماعیل ملک جهانی درسال 1357پایه گذاری شده و از سال 1359 جهت آموزش عموم مردم پا به عرصه ورزش نهاد و پس از ۲۰ سال تلاش،در سال ۱۳۷۹ از سوی سازمان تربیت بدنی کشور مجوز رسمی گرفته و به عنوان یک ورزش رزمی مستقل و ایرانی فعالیت خود رادر سراسر کشور آغاز کرد.
«هــالا» صدای اندیشه ما و حکایتی از چگونه بودن ماست.